یک نقطه بگذاریم. اون رو امتداد بدیم و تبدیل به خطش کنیم چیزی مثل سیم و بعد خطی عمود بر اون بکشیم. حالا ما یه تصویر دو بعدی داریم. اگر کاغذ رو مچاله کنیم یا ازش یه پرنده یا مکعب بسازیم بعدی جدید بهش اضافه کردیم و نتیجه یه جسم سه بعدیه.

امروز وقتی داشتم کنار رودخونه کرج قدم میزدم احساس کردم بعد جدیدی رو دارم مزه مزه میکنم. همین قدر عجیب و جالب. بعد زمان یا تاریخ.

چند ماهی میشه تو اینستا و پینترست و جاهای مختلف دیگه دنبال تصاویر قدیمی از شهر می‌گردم و دنبال می‌کنم. مستند کیهان رو هم که تعریف کردم که دیدم و بعدش هم تموم کردن کتاب ثروتمند ترین مرد بابل بود. همه اینها یه اثر مشترک داشت. نگاه به گذشته. چیزی که امروز احساس کردم واقعی شدن گذشته و خارج شدنش از شکل داستان و نوشته بود. وقتی کنار رودخونه کرج قدم میزدم بهتر تونستم باور کنم که یه زمانی همه این شهر دشت و زمین کشاورزی و اقامتگاه تفریحی بوده. یه زمانی نه دانشگاه کشاورزی ای بوده و نه سرم سازی رازی ای و نه این همه ساختمون بلند.

چقدر قشنگه وقتی بتونیم درک کنیم تمام این تغییرات به مرور زمان و ذره ذره با تلاش های نا آگاهانه و بدون درک عالی و همه جانبه افراد و همشهری ها بوجود اومده. و ازین قشنگ تر اینکه ازین ببعد هم همین خواهد بود.

تو کتاب ثروتمندترین مرد بابل میخونیم که یه تمدین چطور در 4 هزار یا شاید هم 8 هزار سال پیش بین دو روز بوجود میاد و جامعه ای رو درست میکنه که ثروتمندترین مردم رو می‌سازه. 4 هزار سال پیش اگر من ناظرش باشم زمان زیادیه و اگه زمین ناظرش باشه در حد چند دقیقه براش کوتاهه. حیرت میکنیم وقتی یکی رو میبینیم که دقیقا همین کاری که من الان دارم انجام میدم رو بیش از 4 هزار سال پیش انجام میداده. من الان دارم از زندگی روزانه و داستان های مختلفی که داشتم مینویسم و یکی دیگه 4 هزار سال پیش روی چهارتا خشت خام داستان فراز و نشیب خودش رو برامون نوشته. اونم نه غر زدن و نالیدن از زندگی بلکه برنامه ای اقتصادی برای زندگیش! و گزارشش از نتایج اون برنامه. برای منی که درک ضعیفی از تاریخ دارم این موضوع حیرت آوره.

تاریخ موضوعیه که کمتر بهش توجه میکنیم. اما مگر جز اینه که همه چیز در تاریخ در حال تکراره؟ میگن اگر از گذشته درس نگیری تاریخ مدام برات تکرار میشه. چه در سطح فردی و چه کشوری.

هانس راسلینگ تو کتاب Factfullness یه توصیه برای ما و آیندگان داره. اینکه به بچه هامون دید زمانی و تاریخی بدیم. بهشون بعد زمان رو تزریق کنیم. بهشون نشون بدیم که هیچی خلق الساعه نیست و همه چیز یه سیر زمانی داره. از اون میوه ای که دستشونه و دارن میخورن تا پدر و مادرشون که اون ها هم گذشته ای داشتن و یه زندگی متفاوت. تاریخ همون بعد سوم توی جهان بینی ماست. بدون اون دنیای دو بعدی ای خواهیم داشت. در همین حد سطحی.  از چنل بی و علی بندری بابت خلاصه کردن این کتاب هم ممنونم.


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

تعمیر پکیج دیواری و دستگاه تصفیه آب در شیراز دنیای رنگارنگ تعریف چشم پیکاسو آرت محمد صدوقی تبليغات گفتمان انقلاب اسلامی بحث علمی خاکستر